افرادی که این قالب ذهنی را دارند بر این باورند که ناقص، بد، حقیر و بی ارزشند، احساس می کنند لیاقت عشق و محبت را ندارند.

آنها عیب و ایرادات خود را بزرگ نمایی می کنند. بیش از اندازه به نقص های خود بها می دهند و اصلا راضی به پذیرش نقص های طبیعی بشری نیستند.

اعتقاد دارند که همیشه و همه جا باید کامل، عالی و بدون نقص حضور پیدا کنند. فکر می کنند هیچ اشتباهی از آنها نباید صورت گیرد.

از لحاظ ظاهری و عملکردی بسیار بر خود سخت می گیرند و هر چیزی بغیر از سطح غایی و نهایی برای آنها نشانی از بی ارزشیشان است. فکر می کنند اگر کسی آنها را بشناسد بدلیل عیب و ایرادشان، آنها را طرد می کند. وقتی نقص هایشان برملا می شود، شرم زیادی را تجربه می کنند.

 

دلایل شکل گیری قالب ذهنی نقص و شرم چیست؟

افراد معمولا در صورتی فکر می کنند که بی ارزشند که در کودکی با آنها بدرفتاری شده باشد. حال این بدرفتاری می تواند جسمی، جنسی  یا عاطفی باشد. وقتی در دوران کودکی، محبت از کودک دریغ شود، مورد احترام و توجه واقع نشود، وی کم کم به این نتیجه میرسد که لیاقت محبت و دوست داشته شدن را ندارد.

اگر کودک این پیام را از والدین خود بگیرد که بی ارزش و نالایق است، احتمالا این قالب ذهنی در او شکل می گیرد. یکی دیگر از دلایل ایجاد این قالب ذهنی، مقایسه ناعادلانه کودک با دیگران از جمله خواهران و برادران و ترجیح آنها است. بطور کلی والدین سخت گیر، کمال گرا، عیب جو و ایراد گیر سبب ایجاد حس بی ارزشی در فرزندان خود می شوند. دلیل اصلی شکل گیری  این قالب ذهنی، واکنش پدر و مادر به عیب و نقص های کودک است  و نه داشتن عیب و ایراد. اگر اعضای خانواده، جدا از نقاط ضعف و قوت، بتوانند کودک را دوست داشته باشند، بهش محبت کنند، براش ارزش قائل شوند، این قالب ذهنی شکل نمی گیرد.

 

قالب ذهنی بی ارزشی (نقص و شرم) چه اثراتی بر روی افراد می گذارد؟

افرادی که دچار این قالب ذهنی هستند در روابط خود ممکن است دوستان یا همسری انتقادگر، طرد کننده و تحقیر کننده را انتخاب کنند. این افراد فکر می کنند لیاقت احترام و محبت را ندارند و چون ذاتا ناقصند، حق آنهاست که بدین صورت با آنها رفتار شود. بدین  صورت هست که شرایط زندگی گذشته آنها دوباره بازآفرینی می شود.

برعکس گروه اول، گروه دیگری از افراد با زدن نقاب خودشیفتگی بر چهره، از نشان دادن حس آسیب پذیری خود جلوگیری می کنند. این افراد با گذاشتن معیارهای بسیار بالا و سخت گیری، سرزنش و انتقاد دیگران سعی براین دارند که خود را از دام حس بی ارزشی درونی محافظت کنند. این افراد معمولا با برتری طلبی و موفقیت طلبی بیمارگونه سعی بر جبران حس بی ارزشی خود دارند.

گروه سوم، از ترس اینکه عیب و نقص آنها برملا شود، اصلا به دیگران اجازه نزدیک شدن نمی دهند. آنها معمولا از روابط صمیمانه فراری هستند. روابطی سطحی یا متعدد دارند. احساسات و خواسته های واقعی خود را بیان نمی کنند. ممکن هست دچار رفتارهای اعتیاد گونه  مثلا اعتیاد به دارو و مواد، اعتیاد به کار یا حتی اعتیاد به پورن و پرخوری… شوند. همه اینها روشهایی برای فرار از حس بی ارزشی شان هستند.

 

 

نوشته دکتر ندا صدیقی

شماره تماس برای تعیین وقت ۰۹۰۱۰۱۳۱۵۸۰

 

 

اطلاع رسانی
با خبرم کن
guest
0 نظر
Inline Feedbacks
مشاهده همه نظرها
پست بعدی:
پست قبلی: