امروز نوبت میرسه به یک فیلم دیگه که خیلی دوستش داشتم. اگر چه این فیلم این قدر جایزه های جور و واجور برده که قاعدتا نیازی به معرفی ندارد ولی باز دوست دارم که بهتون پیشنهادش کنم.
فیلم سرزمین خانه به دوش ها یا سرزمین آواره ها (به انگلیسی Nomadland) فیلم درام آمریکایی به کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی کلویی ژائو و بازی فوق العاده فرانسیس مک دورمند است. ناگفته نماند این فیلم نه تنها برنده بهترین فیلم اسکار ۲۰۲۱ شد، بلکه کلوئی ژائو و فرانسیس مک دورمند، هر دو برای بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول زن جایزه های اسکار را از آن خود کردند.
یک نکته خیلی پررنگ برای من در مورد این فیلم، تصویر برداریهای فوق العاده اش است. مناظر به قدری زیبا به تصویر کشیده شده اند که حس خاصی را در حین مشاهده تجربه می کنید. داستان فیلم براساس کتاب جسیکا برودر در مورد زندگی خانه به دوشی در میان آمریکایی هایی مسن است که به دلیل رکود اقتصادی، این سبک زندگی را انتخاب کرده اند.
فرن قهرمان اصلی داستان فیلم نیز بعد از دست دادن شغل و همسرش، تصمیم می گیرد وسایلش را بفروشد و یک وَن بخرد و در جستجوی کار سفر کند. او در حین سفر شغل های متعددی را امتحان می کند، در وَنَش زندگی می کند، آواره های بسیاری را که خیلی از آنها هنرپیشه نیستند را ملاقات می کند….
می شود گفت در این فیلم حس “تنهایی”، درد زندگی مدرن امروز ما به تصویر کشیده می شود. حسی دردناک و ناخوشایند که اکثرا نمی خواهیم تجربه اش کنیم، از آن می ترسیم و مدام در حال فرار هستیم و گاها برای تنها نبودن یا نموندن، دست به رفتارهای مخربی با نتایج فاجعه آمیز می زنیم و “درد” تنهایی را تبدیل به “رنجی” غیر قابل باور می کنیم.
ولی در سرزمین آواره ها بنظر میرسه انتخابهای فرن متفاوت هست. چیزی که در فرن وجود دارد استقامت و پذیرشی تحسین برانگیز است. نه تنها تنهایی اش را پذیرفته است، بلکه قدر همسفرهایش را می داند و می داند هر سفری روزی به پایان می رسد اگر امیدش را به دیدن آن ها در ادامه راه، حفظ کند.
اگر چه لحظاتی در حین تماشای فیلم غمگین می شویم ولی به هیچ عنوان فیلم حزن برانگیزی نیست، برعکس بنظرم این فیلم یک نوع متانت در برابر طبیعت، پذیرش تجربه های سخت و پیدا کردن معنا در شرایط دشوار است.